سهلامممممممممممم.... خوفي محدثه جونممممممم...؟؟؟؟؟؟
رو به راهي؟؟؟؟؟ ايشالله که هستي....

گلــــــــــــم...خيلــــي خيـــــلي شرمندم که دير به دير بهت سر ميزنم خانومي.....
يه کوچولو سرم شلوغ بود....

محدثه جونم... اتفاقا اين اول مهر.... اولين مهري بود که نرفتم مدرسه و با خيال راحت خوابيدم.... خيلي لذت داشت... ايشالله خدا نصيبت کنه.... از همه خوابايي که کرده بودم بيشتر بهم چسبيد...

ميدوني محدثه جونمممممم.... الان همه شکايت ميکنن از مدرسه رفتن.... ولي شايد باورت نشه... آرزوم بود دوباره ميشد پارسال و من ميخواستم برم مدرسه.... به همه ميگم... ميگم بذاريد تموم بشه.... اونوقت دلتون واسه بچه ها و درس و درو هم جمع شدن و اون خنده هاي تو مدرسه تنگ ميشه..... و مخصوصا شيطنتاش و اذيت کردناش منکه واقعا اينجوريم....

خب ديگه خيلي حرفيدم.... گلم سرتو درد آوردم... دوباره من سفره ي يدلمو وا کردم....

خـــــــــــــــــــــــــيلي دوســــــــــــــــت دارم....

ميبوسمت اينجوري ()

فعلا باي..