سلام محدثه ناناز من..خوبي عشق مادر؟؟
اي جون دلم قربون عروسکم بشم من که اينقدره ماه ومهربونه....آخ اگه بدوني چقدر دلم واست تنگ شده بود!!
مادريم دکي روز دوشنبه بهم نوبت داد..دوشنبه هم شد مصادف با باران وطوفان شديد..خخخخ..ما رفتيم دکي يني ميخواستم کله دکي ومنشيشو بکوبونم تو ديوار..والله!!آخه اين چه روز نوبت دادن بود؟؟
تو اتوبان که داشتيم ميومديم خونه با دديم باد اصن داشت ماشينو با خودش ميبرد!!
ها محدثه نفسيم اللهي سپيي دورت بگرده مادريي ..دکي گف هوچ مشکلي نداره چشات فقط خسته ان وباس استراحت کني ..اين شد که الان ما از درس خوندنم معاف شديم بابا ومامي گفتن ديه درس نخون چند روز ولي من خودم خيلي دلشوره دارم که درس نميخونم...خخخ