با سپيده
دهيد مژده به درماندگان وادي غم / به دردهاي دل بي دوا دوا اينجاست
اين با فاطمه
اين با محدثه
دواي درد بي درمان تويي توهمه وصل و همه هجران تويي تو
بچه ها من ديگه رفتم ناهار ميام
محدثه جونم
اگه دوست داري برو نفسم
دست توسل زده آمال خلق/در همه احوال به دامان تو
شکر ايزد که به اقبال کله گوشه گلنخوت باد دي و شوکت خار آخر شد
اينم با محدثه
در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زندبه دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند
با محدثه
اي شه دل محرم اسرار من / حاصل عشق من و دلدار من