مـے خواهم برگردم بـہ روزهاے کودکے …
آ?? روزها کـہ :
پدر تنها قهرمان بود…
عشــق ، تنها در آغوش مادر خلاصـہ مے ـشد…
بالاترين نــقطـہے زمين، شـانـہ هاے پـدر بــود…
تنــها دردم ، زانو هاي زخمـے ام بود…
تنـها چيزي که ميشکست ، اسباب بـازيهايم بـود
و معناے خداحافـظ ، تا فردا بود…
دلم بچگے ميخواهد.....
آرام بــ ــاشهيـ ــچ گرسـ ـنه اي باقــ ـي نمي مــ ـانـ ـدشـــ ــک نـــــــ ـــدارم هـــمـ ـين روزهـ ـــاهمــ ـه ســـ ــير مي شـ ــونــ ـد اززنــــ ــدگـــ ــي...
تنهايي را ترجيح مي دهم
به تن هايي
که روحشان با ديگريست!!!
حوا را ديدم
کولي شده بود!
به هر گوشه از دنيا سرک مي کشيد و به دنبال ادم بود!!
سلااام محدثه ي عزيز و مهربووونممم[قلب][قلب]
خوبيييييي؟ قربونت برمممممممم تو که منو حسابي شرمنده کردي[خجالت]
خيلييييييي ماه و مهربونييييييييي محدثه جوووووووونممممم[قلب][قلب]
منم وقتي کامنت ميدي وبم ذوق ميکنممممممم[قلب]
راستي محدثه جونم وبلاگتو توي وبلاگاي پورسرخي لينک کنم ؟ آخه توي غير پورسرخيا لينک کردم اون دفعه. الان بيا خودت بهم بگو که کجا بزارمش[قلب][بوسه]
محدثه جونم ، الهيييي دورت بگردم
نفســـــــــــــــــــــــــــــمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــي