قصر شیشه ای |
مثل یک خواب،مثل رویا در چشمان شبنم پر شده ای...لحظه خواب فرا رسیده...
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی، تو را با لهجه گلهای نیلوفری صدا کردم و [ سه شنبه 89/2/28 ] [ 2:12 عصر ]
[ محدثه ]
[ نظر ]
برچسبها: داستان ها [ پنج شنبه 89/2/16 ] [ 5:22 عصر ]
[ محدثه ]
[ نظر ] هوا بارانی است! ابرها بغض سنگین و فروخورده خود را می شکنند و چه آرام و بی مهابا برچسبها: دل نوشته [ پنج شنبه 89/2/9 ] [ 3:3 عصر ]
[ محدثه ]
[ نظر ] چقدر سخته...! چقدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی و به جای اینکه لبریز از کینه و نفرت بشی،حس آسمان رنگ شب یلدا گرفت یاد تو آمد به قلبم جا گرفت تا سحر،غم با دلم همخانه بود از فراق تو دلم دیوانه بود یاد تو چندیست مهمانم شده خاطراتت آفت جانم شده هر چه می گویم سخن از یاد توست در سکوت من فقط فریاد توست... برچسبها: دل نوشته [ پنج شنبه 89/2/2 ] [ 4:4 عصر ]
[ محدثه ]
[ نظر ]
........
|
|